۱ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۱

اباضیه یک اصطلاح است که به پیروان امام ابی الشعثاء جابر بن زید الأزدی (متوفای ۹۳ هـ/ ۷۱۱ م) در عقیده، فقه و تمدن اطلاق می‌شود.

آقای زهیر تغلات، به عنوان استاد زبان و ادبیات و تمدن عربی و مدیر مرکز فرهنگی و گردشگری مدیترانه‌ای در شهر جربه در تونس، به فعالیت مشغول است. وی در سال ۱۹۹۲، کارشناسی خود را در رشته زبان و ادبیات و تمدن عربی از دانشکده علوم انسانی و اجتماعی در شهر تونس دریافت کرد و سپس کارشناسی ارشد خود را در رشته تمدن عربی - اسلامی گرفت و در سال ۲۰۱۲ پایان نامه خود را با موضوع "اندیشه سیاسی اباضیه در تألیفات جابر بن زید و سالم بن ذکوان الهلالی و البرادی و الشماخی" در دانشکده ادبیات و هنر و علوم انسانی در شهر منوبه دفاع کرد و اکنون در تلاش است تا رساله دکترای خود را در موضوعات مربوط به فرق اسلامی تدوین و مقالاتی را نیز در حوزه اندیشه اسلامی تألیف کند. وی همچنین به عنوان یکی از اعضای تیم پژوهش تمدن باستان در دانشکده ادبیات و هنرها و علوم انسانی در شهر منوبه تونس به فعالیت مشغول است. از وی تألیفات بسیاری صادر شده است که دو مورد از آنها عبارت است از: "اندیشه سیاسی اباضیه" (۲۰۱۴) و "اندیشه اباضیه: بازتاب‌های سیاسی و تمدنی" (۲۰۱۶). وی همچنین مجموعه مقالاتی را درباره تمدن و مطالعات اسلامی در مجلات مختلف عربی و بین‌المللی به چاپ رسانده است.

در زیر، گفتگویی در همین موضوع، به حضورتان تقدیم می‌گردد:

فیصل شلّوف: مذهب اباضیه، به عبد الله بن اباض التمیمی (متوفای ۶۵ هـ) منتسب است که منابع موجود حکایت از آن دارد که او، دعوت خود را در مناطق مختلف انجام داد. درباره گسترش مذهب اباضیه در جهان عربی و اسلامی چه دارید که به ما بگوئید؟

‌زهیر تغلات: اباضیه یک اصطلاح است که به پیروان امام ابی الشعثاء جابر بن زید الأزدی (متوفای ۹۳ هـ/ ۷۱۱ م) در عقیده، فقه و تمدن اطلاق می‌شود. این جماعت به نام اهل دعوت و اهل استقامت شناخته می‌شدند و نام اباضیه را برای خود برنگزیده بودند، بلکه دیگرانی غیر از ایشان، آنها را به عبدالله بن اباض بن تیم اللات بن ثعلبه التمیمی المقاعسی المری (متوفای ۸۶ هـ/ ۷۰۵ م) نسبت دادند. ابن اباض به نامه نگاری‌های سیاسی خود با خلیفه اموی، عبدالملک بن مروان و انتقاد به روش حکمرانی او معروف است. تصور بر این است که آغاز استفاده پیروان جابر بن زید از لفظ "اباضیه"، به ‌پایان قرن سوم هجری/ نهم میلادی باز می‌گردد. شایسته ذکر است که امام ابوعبیده مسلم بن أبی کریمه التمیمی (متوفای ۱۴۵ هـ / ۷۶۲ م) نقش محوری را در ایجاد مکتب بصره اباضیه ایفا کرد و اندیشه اباضیه از آنجا شروع به گسترش در مشرق و مغرب کرد و حاملان علم اباضیه، از آنجا آن را به شرق و غرب بردند. در شرق، مذهب اباضیه در عمان و زنگبار رشد کرد و در کوه‌های نفوسه در لیبی، جزیره جربه در تونس و روستاهای میزاب از توابع شهر غردایه در الجزائر نیز گسترش پیدا کرد و هنوز وجود خود را در این مناطق از جهان اسلام حفظ کرده است.

 

فیصل شلّوف: منابع موجود، حکایت از آن دارند که ظهور مذهب اباضیه در آفریقا، به اوایل قرن دوم، یعنی به دوره هشام بن عبدالملک، باز می‌گردد. آیا در منابع تاریخی مطالبی درباره وجود اباضیه در تنس و امکان حضور تاریخی و آنی آنها آمده است؟

زهیر تغلات: ‌روایت‌های اباضیه درباره مسئله ورود این مذهب به کشورهای مغرب، در این مسئله اتفاق نظر دارند که نخستین کسی که به طلب مذهب اباضیه به قیروان قدم گذاشت، سلمة بن سعد بود که از بصره به همراه عکرمه مولی بن عباس به قیروان آمده بودند، در حالی که هر دوی ایشان بر یک شتر سوار بودند و بار خود را نیز بر آن شتر قرار داده بودند. سلمه به اباضیه دعوت می‌کرد و عکرمه به صفریه. فرحات الجعبیری معتقد است که سلمه بن سعدِ مبلغ، اولین کسی بود که پیش از ورود حاملان پنج گانه علوم، شروع به تبلیغ این مذهب کرد و حتی در فرستادن آنها به بصره، نقش مهمی داشت. این افراد عبارتند از: عاصم السدراتی، وإسماعیل بن درار الغدامسی، وأبو داود القبلّی النّفزاوی. آنها به نزد ابوعبیده آمدند و او به درخواست آنها پاسخ گفت. لذا چند سال نزد او ماندند که مربوط به زمانی بود که او به دلیل تعقیب برخی از امیران و حکمرانان بصره، خود را پنهان می‌کرد و به صورت گروهی به آنها آموزش می‌داد. اما به نظر می‌رسد که خانم لطیفه البکّای پژوهشگر، به دلیل عدم همخوانی تاریخی، در پذیرش روایت اباضیه قدری تردید دارد و معتقد است که اندیشه خارجی، همراه با فتح، به کشورهای مغرب عربی راه پیدا کرده است و عناصر متعددی در آن نقش داشتند. این پژوهشگر همچنین نمی‌تواند بپذیرد آنطور که روایت اباضیه بیان می‌کند، این فرایند تنها بر دو عنصر (اباضیه و صفریه) مبتنی باشد. با ورود مسلمانان به این منطقه، این نفوذ ادامه پیدا کرد، به همین دلیل، دشوار است که بخواهیم درباره مبلغان صحبت کنیم و بگوئیم که در ابتدا، مبلغان صفریه به این منطقه پا گذاشتند یا اباضیه. خانم بکای به این نتیجه می‌رسد که اقبال بربرهای منطقه به اصول خوارج و قبول آن، عاملی است که باعث شد تا رهبران جریان اباضیه به عنوان تنها جریان سازمان یافته، به این منطقه توجه نشان دهند و آن را در طرح‌های خود یعنی ایجاد هسته‌های انقلابی در مناطق دوردست که بتواند بر حکومت اموی فائق آید و امارت اباضیه را بر ویرانه‌های آن بسازد، دخیل سازند. البته باید گفت که این هدف، بعد از نیمه قرن دوم هجری محقق شد.

 

فیصل شلّوف: علاوه بر اینکه خودتان روی اندیشه اباضیه کار می‌کنید، در اینجا به کارهای پژوهشگران تونسی درباره این موضوع اشاره کردید. برای کسب اطلاع درباره این مذهب، آیا کتاب‌ها و منابعی در تونس وجود دارد؟

‌زهیر تغلات: به دست آوردن کتاب‌ها و منابع اباضیه در تونس، کار آسانی نیست، همانطور که درباره دیگر کتاب‌ها نیز به همین شکل است. کتابخانه‌های دانشگاه‌های تونسی، تقریبا خالی از منابع بسیار مهم است، اما برخی از این کتاب‌ها که اخیرا تألیف شده است، در کتابخانه ملی وجود دارد. البته بیشتر کتاب‌های اباضیه، در کتابخانه‌های خانوادگی خصوصی در جزیره جربه یا تونس پایتخت یافت می‌شود، امری که دسترسی به آن را دشوار می‌سازد. فکر می‌کنیم که این موانع، از جمله مهمترین موانعی است که مانع از گسترش اندیشه اباضیه شده است. اما در اینجا باید به این نکته اشاره کنیم که در سال‌های اخیر، اقداماتی برای بهبود این وضع انجام شده است. مراکز پژوهشی و نهادها در پادشاهی عمان و الجزایر، دست به چاپ کتاب‌های اباضیه و تأمین آن در نمایشگاه‌های بین‌المللی کتاب و کتابخانه‌هایی که پژوهشگران بدان رفت و آمد دارند، زدند.

جای هیچ تردیدی نیست که این تلاش دانشی، با وجود موانعی که بر سر راه آن قرار دارد، به گردهم آوری تألیفات پراکنده اباضیه در مشرق و مغرب کمک خواهد کرد. برخلاف آنچه که راجع به فقیر و محدود بودن میراث اباضیه تصور می‌شود، اما میراث این مذهب، غنی است و اگر به اندازه‌ لازم بدان توجه شود، می‌تواند به تنوع اندیشه و میراث اسلامی و غنای آن کمک کند.

 

فیصل شلّوف: بنابراین شما معتقدید که این توجه به اندازه کافی نیست. آیا ممکن است ارزیابی خودتان از شرایط واقعی پژوهش علمی و مطالعات جدیدی که به وضعیت اباضیه در تونس می‌پردازد، را برای ما بیان کنید؟

زهیر تغلات: باید گفت که بیشتر پژوهشگرانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند، بیشتر توجه خود را به طور کلی به خوارج معطوف داشتند و نگاه خود به اباضیه را در همین چارچوب حاصل کردند. شاید این تعمیم و تأمل در ویترین فرقه خوارج بدون ورود به جزئیات، خود یکی از عواملی باشد که رشدگاه‌های اندیشه اباضیه را به عنوان یک موجودیت فکری و مذهبی مستقل در نگاه عقیدتی و سیاسی مسدود کرده باشد. این تعمیم همچنین مانع از آن می‌شود که پژوهشگران، درب اندیشه اباضیه را بکوبند، زیرا دسترسی به اطلاعات دشوار است. همانطور که در بالا بیان کردیم، آثار این حوزه، در کمدهای صاحبانش و دور از دسترس خوانندگان قرار دارد و وقتی که پژوهشگر به شکل آن تألیفات بر می‌خورد، متعجب می‌شود، زیرا بیشتر آنها خطی هستند و الزامات این سبک اعم از شرایط استفاده و سختی پی بردن به کنه مطلب و گشایش رمزهای آن، کار پژوهشگر را دشوار می‌سازد. قصد ما از آنچه که بیان کردیم، این نیست که تلاش‌های انجام شده برای نگارش این آثار و تبدیل آن از حالت خطی به کتاب چاپی را نادیده بگیریم، چرا که تلاش‌های فردی و گروهی‌ای انجام شده و هنوز هم ادامه دارد و صاحبانش این نقش برجسته و پیشتازانه را در پیش گرفته‌اند.

اما باید یادآوری کنیم که فرحات الجعبیری نقش مهمی در وارد کردن مطالعات حوزه اباضیه به دانشگاه تونس داشت و در پژوهش‌های مهمی از او در قفسه‌های کتابخانه‌های دانشگاه‌ها قرار دارد. همین امر باعث شد تا بخش‌های تمدنی دانشکده‌های دانشگاه تونس، از اهمیت این مطالعات در غنی سازی و تنوع اندیشه اسلامی آگاه شوند. تردیدی در آن نیست که دانشگاه تونس وقتی که به این فرقه اباضیه توجه نشان می‌دهد، در واقع به یک بخش اصلی و یک ثروت واقعی این کشور توجه نشان می‌دهد و هرچقدر که بر این تعدد و تنوع در محافل دانشگاهی‌مان بیشتر اصرار داشته باشیم، بیشتر به وظیفه خود در قبال حق الله و حقی که دانش بر گردن ما دارد، عمل کرده‌ایم.

 

فیصل شلّوف: به حضور اباضیه در تونس در چارچوب تعدد دینی و عقیدتی نگریسه می‌شود. در سایه غلبه مذهب سنی مالکی بر کشور تونس، چقدر اقلیت‌های دینی و متعدد اسلامی به عنوان عامل تنوع و غنای اندیشه‌ای، مورد احترام هستند؟

زهیر تغلات: در واقع نگاه اباضیه به این مسئله، با آنچه که شما در سؤالتان مطرح کردید، متفاوت است. برخی از پیروان اباضیه در نسلِ در حال رشد کنونی؛ خود را شهروندان تونسی می‌دانند و توجهی به مقوله اقلیت نمی‌کنند. اما شیوخ اباضیه، مشروعیت خود را مشروعیت اسلام اصولی می‌دانند و معتقدند حتی اگر از نظر تعداد در اقلیت باشند، اما باز هم مشروعیت آنها از غلبه عددی بیشتر است. لذا در نگاه آنها، موضوع، تعداد نیست، چرا که حضور تاریخی اباضیه، به ابتدای اسلام باز می‌گردد، ضمن اینکه پیروان این مذهب، اندیشه و مکتب علمی‌شان، برای چندین قرن در کشورهای مغرب عربی حضور داشتند، از تیهرت پایتخت رستمیان در الجزایر تا جربه و تا کوه‌های نفوسه در لیبی گرفته تا کل منطقه شمال آفریقا از مغرب تا مصر که علمای اباضیه‌ای تربیت کردند که تونس به آنها افتخار می‌کند، علمایی که به اعتقاد بعضی‌ها، اندیشه‌شان تنها به جماعت اباضیه ارتباط ندارد، بلکه آنها اندیشه‌شان را در سراسر کشورها و جهان اسلام پراکندند. اما از نظر تعداد، آنها خود اعتراف دارند که جزء اقلیت دینی‌ای هستند که به دنبال حفظ موجودیت خود و کمک به ثبات و همزیستی با پیروان دیگر مذاهب و ادیان موجود در جزیره جربه و محیط بیرون از آن هستند.

 

فیصل شلّوف: از سال ۲۰۱۱، عرصه سیاسی تونس، دستخوش تغییر شد و این امر، مرجعیت‌های متعدد هویتی، فرهنگی و عقیدتی را به دنبال خود به میدان سیاسی کشاند. آیا وضعیت اباضیه در تونس از این وضعیت تأثیر پذیرفت؟  

زهیر تغلات: تردیدی وجود ندارد که اتباع مذهب اباضیه، از آزادی‌ای که بعد از انقلاب به وجود آمد، استفاده و تلاش کردند تا انحلال مذهبی و فرایند از بین رفتن احترام اقلیت‌ها که به دلیل وجود دیکتاتوری در تونس دامنشان را گرفته بود، ترمیم کنند. لذا یک بار دیگر شبکه روابطشان را سازماندهی و به واسطه نقشه ائمه مستقر در تمامی مساجد اباضیه واقع در جزیره جربه و مسجد الهنتاتی درتونس پایتخت، مأموریت‌های خود را یک بار دیگر توزیع کردند. این شبکه، از مساجد به عنوان پایگاهی برای فعالیت‌های خود و ارتباط با عموم پیروان اباضیه بهره می‌برد، اما به نظر می‌رسد که به صورت دوره‌ای تشکیل جلسه نمی‌دهند و برای احیای راهبرد نظام العزابه به صورت حلقات، گرد هم نمی‌آیند، بلکه این امر بر مبنای اقدامات فردی و جلساتی که بسته به شرایط و ضرورت تشکیل می‌شود، صورت می‌گیرد. این ضعفی که دامن قدرت ظاهری را گرفته است، میراثی را بر جای گذاشته که همان، عدم اثربخشی عقیده ولایت و برائتی است که گرداگرد این مذهب را گرفته بود و آن را از اضمحلال در امان نگاه می‌داشت. اباضیه در تلاش برای پیشی گرفتن از زمان و مقاومت در برابر این ضعف و انحلال مذهبی، تلاش کرد تا فعالیت‌های مسجدی خود را با شبکه‌ای از انجمن‌ها و جمعیت‌های دارای رویکرد فرهنگی اباضی، تقویت کند.  

 

فیصل شلّوف: مذهب اباضیه در شمال آفریقا در اقلیت قرار دارد و شما هم قصد داشتید همین را بگوئید. اما این مذهب، مذهب رسمی پادشاهی عمان است. رابطه اباضیه تونس با اباضیه در الجزایر و عمان چگونه است؟ آیا به عنوان مثال، ارتباط علمی و تبلیغی میان آنها وجود دارد؟

زهیر تغلات: باید بگوئیم که رابطه اباضیه مغرب با اباضیه عمان، به زمان جابر بن زید، مؤسس این مذهب باز می‌گردد و این روابط تا امروز، بر همان روش علمی و معنوی همچنان پایدار است. اباضیه تونس و میزاب به صورت دوره‌ای در نشست بین‌المللی عمان که هر ساله با موضوع تجدید فقه اسلامی در مسقط برگزار می‌گردد، شرکت می‌کنند، ضمن اینکه این ارتباط در چارچوب جمعیت برادری تونس و عمان تبلور پیدا کرد که در اصل، فرهیختگان و مسئولانی از اهالی جزیره جربه بودند. تا پیش از انقلاب تونس، این انجمن، نقش قابل توجهی در همکاری با سفارت عمان در تونس و مرکز فرهنگی آن ایفا می‌کرد، ضمن اینکه کتاب‌های اباضی که در عمان به چاپ می‌رسد را به تونس منتقل کرده و برای استفاده خوانندگان و پژوهشگران، در چند کتابخانه خصوصی قرار می‌دهند.

این رابطه میان اباضیه‌ تونس و اباضیه عمان، بعد از انقلاب تونس تقویت شد و حتی بیشتر شد و پیروان این مذهب از آزادی فکری و دینی به وجود آمده، بهره بردند. از سال ۲۰۱۱، هیأت‌های عمانی متشکل از مبلغان و برخی از علمای متخصص در حوزه‌های عقیده، اصول فقه و سیره، به صورت فشرده به جزیره جربه رفتند. این ارتباط با سفر شیخ احمد بن حمد الخلیلی، مفتی عمان به تونس پایتخت و جزیره جربه در آوریل ۲۰۱۲ به اوج رسید. الخلیلی ۳ سخنرانی درباره رواداری، همزیستی مذاهب و نعمت اختلاف و نقش آن در غنی سازی اندیشه اسلامی در تونس ایراد کرد.

اما درباره رابطه اباضیه تونس با برادرانشان اباضیه الجزایر یا همانها که به "میزابی‌ها" ‌معروف هستند، باید گفت که به گفته بیشتر مراجع اباضیه، ریشه این ارتباط به مصلح "عمو سعید" باز می‌گردد که در نزد اهل میزاب به این نام شناخته می‌شود و نام او در واقع سعید الجربی الخیری (متوفای ۸۹۸ هـ/ ۱۴۹۲ م) و اهل روستای آجیم در جزیره جربه است.

پس از انقلاب تونس، ورود هیأت‌های میزابی به جربه افزایش یافت. مبلغان وعلمای اباضیه که از میزاب به این منطقه آمده بودند، در مساجد مختلف اباضیه در جزیره جربه و نیز در مسجد الهنتاتی در تونس پایتخت، دروسی را تدریس کردند که بیشتر آنها به سیره اباضیه، عقیده و همزیستی آنها بامخالفانشان در حوزه اسلامی باز می‌گشت. اباضیه الجزایر نیز از این فضای آزادِ به وجود آمده، برای سازماندهی اردوهای جوانان بهره بردند تا فرزندانشان از نشانه‌های تاریخی ریشه‌دار اباضیه که در نزد آنها، ارزش‌ نمادین دارند، مطلع گردند، از جمله این نشانه‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: مسجد بزرگی که از جمله بزرگترین مساجد اباضیه در حوزه مغربی در عصر امروزین به شمار می‌رود، مسجد لاکین که العزابه برای پرداختن به مسائل و اختلافات و منازعات در آن حضور می‌یافت و روستای عمو سعید الجربی (آجیم) و همچنین غار امجماج که ۷ تن از عزابه‌ها، دیوان عزابه را در آن تدوین کردند. مهمترین نتایج این دیدارها و سفرهای فشرده که بعد از ایجاد فضای آزاد فکری و دینی و از بین رفتن کنترل مساجد بعد از انقلاب تونس انجام شد، غنی سازی کتابخانه‌های اباضیه در جزیره جربه و تونس پایتخت با کتب‌ها و مجلات و گاهنامه‌های اباضیه بود که در الجزایر منتشر می‌شد.

اما در رابطه با نشست‌های علمی، می‌توان به همکاری اباضی‌های جربه و میزاب در برگزاری کنگره عمو سعید در زادگاهش روستای آجیم در دسامبر ۲۰۱۲ تحت عنوان "شیخ عمو سعید الجربی، بین جربه و میزاب: پلی برای یک تجربه اصلاحی پیشگامانه" اشاره کرد.

فیصل شلّوف: با اینکه اباضیه‌ها تأکید می‌کنند که هیچ ارتباطی به خوارج ندارند، اما مواضع آنها معمولا در نزد ما به نوعی خروج شناخته می‌شود. ممکن است این مسئله را برای ما توضیح دهید؟ 

زهیر تغلات: باید تأکید کنیم که مسئله رابطه اباضیه با خوارج، به تدریج مطرح شد و کسانی که این حوزه را دنبال کنند، به خوبی این را درک خواهند کرد. امروز، بازگشتی قدرتمند را به مسئله تداخل بین اباضیه و خوارج شاهد هستیم و این نامگذاری اخیر، به نظر ما، نادرست است و دشمنانشان این عنوان را بر آنها نهادند. به نظر ما، اباضیه، در آن دوره آغاز اختلافات ریشه دارد، به همین دلیل، هر آنکس که بخواهد تاریخ صدر اسلام را در قرن اول هجری بازنویسی کند، خود را ناچار به مراجعه به متون اباضیه می‌بیند. به همین دلیل، مکاتب تصحیحی آنگلوساکسونی، اهمیت ویژه‌ای برای آنها قائل شدند. از جمله اینکه زیمرمن و پاتریشیا کرون، با استفاده از آثار خطی مهم که تغییرات جدی را در مباحث قدیمی ایجاد کرد، به دوره صدر اسلام نگاه انداختند. از جمله این آثار، می‌توان به نامه عبدالله بن اباض و متن نامه سالم بن ذکوان الهلالی اشاره کرد که عمرو خلیفه النامی، نسخه خطی این دو و دیگر منابع را در اختیار زیمرمن و کرون قرار داد. بنابراین، تردیدی وجود ندارد که نامگذاری اباضیه‌ به خوارج، یک نامگذاری تاریخی است که در بردارنده واقعیت و جزئیات نیست و به منزله درختی است که دید شما را به جنگل کور می‌کند.

 

https://www.mominoun.com/articles/%D۸%B۲%D۹%۸۷%D۹%۸A%D۸%B۱-%D۸%AA%D۸%BA%D۹%۸۴%D۸%A۷%D۸%AA-%D۸%AD%D۹%۸۸%D۹%۸۴-%D۸%A۷%D۹%۸۴%D۹%۸۵%D۸%B۳%D۸%A۳%D۹%۸۴%D۸%A۹-%D۸%A۷%D۹%۸۴%D۸%A۵%D۸%A۸%D۸%A۷%D۸%B۶%D۹%۸A%D۸%A۹-%D۸%A۸%D۸%AA%D۹%۸۸%D۹%۸۶%D۸%B۳-۴۰۱۳

 

کد خبر 3589

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 10 =